من عاشق محمد(صلی الله علیه واله وسلم )هستم....
من مسلمانم و افتخارم این است
دراین بی کران ظلم که هرکسی به راهی نشسته است ، من به عشق تو ایستاده ام…!
درراهی که روبه سوی نور دارد،وتو پیامبر عشق ودوستی مرارهبری !
نمی دانم چه می شود که یک بیگانه ،چشم مارا نشانه می رود ؟!
جرات می کند برما بتازد ؛ ماکه خدایمان بزرگ تراست از تمام مجسمه ها وبرج ها یشان .
فراموش کرده اند که قلب ما تمام ماست …
قلبی که محمد ،تو به حق درآن جاداریوصاحبی ؟
محبوب من مهم نیست اگرچشم ها به نقشی تار ،گنگ شود ما قلب هایمان به عشق تو محکم
است….
وخوب می دانیم که ماه پشت ابرنمی ماند همانگونه که خورشید پشت ابر ؟!
وهنگامی که خورشید موعود ما از پشت ابرها ظهورکند ، هرگز راه فراری نمی یابند وآن
روز قیافه هایشان دیدنی است !
همان ها که امروز قلبشان شاهرگ حیات دین ما رانشانه رفته است !
اما تو ای عزیز دل بی تاب من ، آسوده خاطرباش ،که ما رسالتت را درقلب هایمان حک کرده
کرده ایم !
چه باک اگر دشمن درمانده برچندپاره کاغذ دستخوش خطوط ، پیامبربرد.
قسم می خورم که تا خون دربدن دارم ، پرچم رسالت عزیز بودنت برافراشته خواهد بود !
وبدان که همیشه ،عشق تو درقلب های ماپراز عطش می تپد…!
نویسنده:آرزو سکوند